چرا نمی دوی؟

ناگهان در میان دشتی، باران گرفت. مردم به دنبال سرپناه می‌دویدند، به جز مردی که همان طور آرام به راه‌خود ادامه می‌داد.

کسی پرسید:
چرا نمی‌دوی؟

مرد پاسخ داد:
چون جلوی من هم باران می‌بارد!

نظرات 3 + ارسال نظر
یه نفهم 4 اردیبهشت 1390 ساعت 20:42

من که نفهمیدم چی شد!

خیلی ممنون!!!!

سلام
ئاویسه ر
زور جوان بو مالپرکت
چاوه روانی سه ردانتم

ئۆمید حه‌بیبی 11 اردیبهشت 1390 ساعت 21:49 http://denguhawramani.blogfa.com/

کاکه‌ یه‌عقووبی وه‌شه‌ویس ده‌سێت نه‌ناڵا په‌ی هه‌رمانه‌کات،سه‌رکه‌وته‌ بی

وه‌ش بی کاک ئۆمید گیان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد