روانشناسان رشد معتقدند که در بعضی سنهای خاص همه انسانها بحرانهای روانی را تجربه میکنند؛ یکی از اینها «بحران ۳۰ سالگی» است.
دانشجوی رشته ادبیات بود اما انگار خیلی خوب توانسته بود بفهمد ویژگیهای روانشناختی آدمهای ۳۰ ساله یک جورهایی به هم شبیهاند. میگفت: «توی اقوام و آشناها هر ۳۰ سالهای را که میبینم انگار یک جورهایی از نحوه جوانیاش پشیمان است؛ از ازدواجش مینالد، از انتخاب شغلش مینالد، از بچهدارشدناش مینالد، دلش میخواهد از نو همه این انتخابها را عوض کند. اصلا انگار همه آدمهای ۳۰ ساله دارند به گذشتهشان نگاه میکنند».
آن موقع هنوز نمیدانستم که در روانشناسی رشد چیزی داریم به نام «بحران ۳۰ سالگی»؛ بعدا فهمیدم دانشجوی رشته ادبیات، این بحران را خوب کشف کرده بود!
تا وقتی که یک ۲ خوشگل سمت چپ عدد دو رقمی سنت است، همه تو را بهعنوان یک جوان رعنا میشناسند. اصلا انگار عبارت «بیست و...» حتی اگر به ۹ ختم شود، استعارهای از جوانی است. اما اگر هنوز ۳۰ ساله نشدهای، تصور کن که روی کیک تولدت دیگر از آن «۲» پرشر و شور خبری نیست. انگار عدد «۳۰» استعاره ورود به دنیای بزرگسالهاست و خداحافظی از جوانی.
از استعارهها که بگذریم، بیشتر تعریفهای رسمی و غیررسمی، جوانی را بین ۱۹ تا ۳۰ سالگی میدانند. اگر شما ۳۱ ساله باشید، دیگر نمیتوانید در هیچکدام از کنگرههای هنری و ادبی مخصوص جوانها شرکت کنید!
انگار با ورود به دهه چهارم عمر، دیگران هم دارند شما را به اجبار از دنیای جوانها بیرون میاندازند. دیگر اگر همشهری جوان هم دست بگیری یکجور خاصی نگاهت میکنند؛ حالا شما هرچه میخواهی داد بزن که «بابا، جوانی به دل است!». خلاصه اینکه به قول آن بازیگر ماه رمضان، از هر طرف که به قضیه نگاه میکنیم، این سن یک جورهایی خاص است!
مجله ویستا
موفق باشید آقای دولتیاری عزیز
کاکه سڵام دهست وهش بۆ پهی مهتڵهبهکهیت، سهرێو ده منیچ برا گیان به ڕۆنا
وهش بی. سهروو چهما
سلام
من 31 سالمه. واقعا همین طوره
دستت درد نکنه