وصیت سلطان صلاح الدین ایوبی به پسرش ملک ظاهر

وصیت سلطان صلاح الدین ایوبی به پسرش ملک ظاهر

   سلطان صلاح الدین یوسُف ایّوبی،نامدارترین شخصیّت کُرد در جهان اسلام و رادمردی پاک سرشت بود که در جهانی شدن عنوان " کُرد " نقشی بسزا داشته است؛مولع عبادت و به ویژه ادای نماز به جماعت بود؛عطش او نسبت به قرآن چنان بود که در شب نشینی ها حاضران را به تلاوت قرآن دعوت می کرد و گاه تا چهار جزء قرآن را اشک ریزان و اندیشناک،با گوش جان استماع می کرد؛ در اوج توانگری،به برکت قوّت بصیرت و پختگی عقل،شکوه زهادت را به پاسداری هیبت مجاهدت می گماشت و سادگی و خشونت معیشت را بر کامجویی و مال اندوزی ترجیح می داد و آن گاه که به خالق جان داد و از خلایق اشک ستاند،باقیمانده دارایی اش ۳۶ یا ۴۷ درهم بیشتر نبود!همگان را صمیمانه و با سیمای گشاده به حضور می پذیرفت و هر که را نزدش می رفت،حتی اگر کافر هم بود،حرمت می نهاد!بهره اش از شرم و آزرم چنان بود که از یاران و کارگزارانش هر که را آیین یاری و وفاداری فرو می نهاد و گوهر امانت به ننگ خیانت می آلود،نکوهش و رسوا نمی کرد،بلکه تنها به عزل او اکتفا و دستش را از مناصب کوتاه می کرد!

   شامگاه چهارشنبه ۲۷ رمضان سال ۵۸۸ ه.ق،این اسطوره پارسایی و جهادگری، در حالی که ماههای پایانی عمرش را سپری می کرد،پسرش مَلِک ظاهر را فراخواند و در حضور کاتب فرهیخته خویش، قاضی بهاءالدین ابن شدّاد،سفارش هایی به او کرد که رمز و راز نیرومندی شهپر آن مرغ اوج اندیش را باز می گشاید و برای فرهیختگانی که گوش شهوت را در دست فتوّت و پویش عقل را در پرتو نبوّت می خواهند،درس صعود و رهنمود سلوک است و از آن جا که دریغ داشتن آن از اهل حکمت،تنگ چشمی و جفایی آشکار می نمود،تصمیم به ترجمه و  اهدای آن به خوانندگان فرزانه گرفتم؛ اکنون این شما و این هم مجلس سه نفره صلاح الدین،قاضی ابن شدّاد و ملک ظاهر :

" أوصیک بتقوی الله تعالی فإنّها رأسُ کلّ خیرٍ ؛ و آمُرُکَ بِما أمَرَکَ اللهُ بهِ فإنّهُ سببُ نجاتِکَ؛ و أحَذّرُکَ مِنَ الدّماء و الدّخول فیها و التقلّدِ لها ، فإنّ الدّمَ لاینامُ ؛ و أوصیکَ بحفظِ قلوبِ الرّعیّهِ و النّظر فی أحوالهم ، فأنت أمینی و أمینُ الله علیهم ؛ و أوصیک بحفظِ قلوبِ الأمراءِ و أربابِ الدّولهِ و أکابرها ، فما بلغتُ ما بلغتُ إلّا بمُداراهِ النّاس ؛ و لاتَحقِد علی أحدٍ فإنّ الموتَ لایُبقی أحداً ؛ وَاحذََر ما بینکَ و بینَ النّاس ، فإنّهُ لایُغفَرُ إلّا برضاهم ، و ما بینکَ و بینَ الله یَغفِرُهُ اللهُ بتوبَتِکَ إلیه فإنّهُ کریمٌ ":

" تو را سفارش می کنم به پرهیزکاری و خداترسی که اوج وارستگی و سرچشمه تمام نیکی هاست.آنچه را خدای متعال فرموده است،به جا بیاور که سبب رستگاری توست.هشدار که گِرد قتل و خونریزی نگردی و در آن مشارکت نکنی و خونی را به گردن خود نیندازی که خون،نمی خوابد و گم نمی شود.دل زیردستان و مردم را نگهدار و جویای احوالشان باش که امانت من و امانت خدا نزد تو هستند.دل فرماندهان،مقامات حکومت و بزرگان آن را نگهدار که من بدین پایه که رسیده ام،نرسیده ام مگر به برکت سازگاری با مردم.با هیچ احدی خصومت و کینه مَوَرز که مرگ، کسی را امان نمی دهد!حقّ مردم را مخور که جز با رضایت آنان مورد عفو واقع نمی شود،حال آن که از حق الله هر چه نزد توست،اگر توبه کنی خدای متعال،همه را نادیده می گیرد، که او آمرزنده و بخشایشگر است !"

منبع:ابن شدّاد ، النوادر السلطانیه و المحاسن الیوسفیه ، تحقیق دکتر جمال الدّین الشّیّال،قاهره:الهیئه العامّه لقصور الثقافه،بی تا.

جلیل بهرامی نیا : ۱۹/۱۰/۱۳۸۹  

برگرفته از وبلاگ soma2.blogfa.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد