اورامان، سرزمین سنگ صبور

اورامان زیبا و کم نظیر با دره های با صفا و سرسبز با چشمه‌ها و باغ‌های زیبا. اورامان در امتداد دو استان کردستان و کرمانشاه ایران و استان سلیمانیه عراق که نظاره گر خانه های پلکانی سنگی با پنجره های آبی رنگ ساخته شده، واقع است.


نگاهی گذرا به غارها و نقوش های متعدد بر روی صخره‌ها و تخته سنگ‌ها، فرهنگ عامه، آیین‌های سنتی، صنعت‌های دستی و ادبیات عرفانی در می‌یابیم که ساکنان اورامان بازماندگان اجدادی هستند که غار نشینی، کوه نشینی و دوره شکار و گردآوری و روستا نشینی را تجربه کرده اند.

آری خودکفایی در پوشاک، در ابزار، در طب سنتی، در خوراک، در آداب و رسوم و جنبه های دیگر زندگی گواهی دیگر بر این مدعا است. چرا که همیشه اصالت و قدمت به مردم و قومی‌است که کورکورانه تقلید نکرده باشند، بلکه هر آنچه در خانه در کوزه و بر سر سفره و هرآنچه که بر تن داشته باشند، حاصل توانایی، کوشش، ذوق و سلیقه و مهارت افراد آن قوم یا جامعه باشد.

اورامی‌ها با دانش بومی ‌خود در بستر زمان از تمامی‌ عناصر طبیعی منطقه سود جسته و از این طریق ضامن بقای خویش در برابر ناملایمات زمانه خود بوده اند. استفاده از غار به عنوان پناهگاه در مقابل حیوانات وحشی و درنده، استفاده از گیاهان وحشی برای غذا و درمان بیماری‌های مختلف، استفاده از چوب درختان سخت جهت ابزارسازی و صنایع دستی، استفاده از شکار جهت تغذیه و لباس و ظرف آب و غیره. همه و همه کانال همواری است که انسان امروزی را به گذشته‌های بسیار دور رهنمون می‌سازد.

گذشته نزدیک‌تر را در اورامان با آیین های سنتی، فولکلور آن به نظاره می‌نشینیم. اورامان سرزمین بزرگترین آیین های باستانی دنیا است از جمله مراسم پیر شالیار که برگ زرین دیگر بر این مدعا است. سرزمین مهر پرستی سرزمینی که دخترک اورامی‌ برای درمان میخچه پایش با زمزمه اشعاری کهن از خورشید طلب استمداد می‌کند (مانگه تازێ مانگه تازێ بیه مانگه کۆنێ چێش په‌نه که‌ردا). شواهد نشان می‌دهد که ساکنان، اورامان فراوانی در نعمت را تجربه نکرده اند و همین هم رمز موفقیت و اصالت و دانش این مردمان بوده است. کمبود آب، زمین، راه‌های ارتباطی، صعب العبور بودن منطقه، باعث شده که ساکنان آرام ننشینند و از تفکر و قدرت خویش برای ادامه زندگی بهره جویند. کمبود آب و زمین است که ساکنان اورامان را به روش های منحصر به فرد استفاده از این دو رهنمون شده است و صعب العبور بودن و عدم ارتباط بوده که اورامی‌ها را به مرز خودکفایی رسانده است و این خود به تنهایی برای اثبات اصالت و نجابت کافی است.

اهالی اورامان، آب و زمین را مقدس می‌دانند و از این جهت کمر همت بر بسته اند تا قطره ای آب هدر نرود و اندک زمینی بایر نماند. سخت کوشیشان در باغات تراس بندی شده بر روی شیب‌های تند و چشمه های جوشانی که از دل کوه‌های سخت خروشانند، نمایان است.


اورامان موزه زنده ای است که هنوز هم حیات اجتماعی و اقتصادی گذشته به همراه زندگی سنتی و بومی‌در ارتباط با بستر طبیعی پیرامون دارد و بسیاری از تجربیات زندگی دیرین به صورت کم رنگ تر از گذشته و کاملا واضح به چشم می‌خورد. تعامل انسان و طبیعت در این ارتباط کاملا به همان شیوه کهن حفظ شده است.

مردم این سرزمین به طبع کوهستان بلند و اهورایی که خلوتگاه دنج زمزمه های سبحانی است در مکتب‌های تصوف و عرفان رازها آموخته اند و هنوز هم در عصر ماشین و غوغای مادیات در گوشه‌های خلوت این دیار هستند اهل دلی که خالصانه رو به درگاه حق نوا سر می‌دهند. در این دیار تنها تصوف و عرفان نیست که از دل نوا سر دهند بلکه بوده اند ادیبانی که بر تارک قله ها با نور و روشنایی دمساز گشته اند و اکنون بر زبان و چشم نمی‌آیند شاعری چون محمد سلیمان مشهور به صیدی اورامی‌ که بر دو زبان دیگر( فارسی و عربی) تسلط کامل داشته و با این دو زبان نیز شعر سروده است.

تنها صبر و استقامت، سخت کوشی، عرفان، تصوف و شعر و موسیقی نیست که مردم این دیار را منور می‌سازد، بلکه دلی دارند، چو دریا. اورامی‌ها مردمی‌ خونگرم، مهربان و نوع دوست هستند. همیاری و همکاری در میان آنان مثال زدنی است در مشکلات و مسایل زندگی در ازدواج و در زمان شادی غم و اندوه یار و یاور همدیگر بوده و هستند. شادی همسایه و هم روستایی را شادی خود و غم آنان را غم خود می‌پندارد و این راز است که در عروسی‌ها نیاز به دعوت و کارت پستال نیست و در سوگواری‌ها همه اندوه به دل زانوی غم به دست می‌گیرند.. مردمی‌ خونگرم، و مهمان نواز، خوش برخورد که با سلامی‌به دلشان راه می‌یابی و با علیکی به درون خانه شان. در اعتقادشان چون کوه صبورند و مقاوم اما برای پیشرفت در زندگی چون موم نرم.

اورامیها اکنون خوش نشینند و خوش خوراک و شیک پوش و اگر از در و نمای خشکه چین بیرون خانهشان بگذری در درون با مبلمان و دکوراسیون شهری مواجه می‌شوی و بر روی فرش خانه سفرهای رنگین.

بگذریم از اصالت و دانش وغیره اش و به میان طبیعت افسونگرش آنجا که صدای دلنشین اهورایی سیاچمانه عۆسمان کێمنه‌یی تمام دل‌ها را به سفری بی انتها فرا می‌خواند... و آنجا باز خوانی خاطرات خوشایند و ناخوشایند زندگی پرفراز و نشیبی که لحظه لحظه آن با کوه‌های سر به فلک کشیده و طبیعت زیبای این دیار عجین شده است... 


در میان درهای دلتنگش آنجا که صدای زنگ گله آدمی ‌را خیره می‌کند راستی این چه وادی است که این گونه چون فریبا دلربا است اگر به میان کوه‌های سر به فلک کشیده اش پا بگذاری تنها آوای کبکان خوش خرام نیست که دل را می‌فریبد، بلکه گیاهان خوشبوی که نسیم دره هایش آنان را وزان کرده است با زبان بی زبانی آدمیان را به سوی خویش فرا می‌خوانند...

آری اورامان را باید دید نه در فیلم و تصاویر بلکه باید توشه سفر بر بست و بال سفر گشایی و...

نظرات 2 + ارسال نظر
یه دوست 14 آذر 1389 ساعت 20:25

فوق العاده بود. ای ول!

shahla 14 آذر 1389 ساعت 23:40

دستتون درد نکنه واقعالذت بردیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد